طعنه های معنی دار..

طعنه های معنا دار را هرگز فراموش مکن ....
این روزها دلم مثل بغض پرنده گرفته است و نمیدانم که با رویاهای خیالیم چه کنم ..
رویاهایی که حسرت آرزوهای واقعی بر دلهاشان مانده است و همچنان از پی خورشید ذهن در حال دویدنند و من نمی دانم که گاه گاهی باید از آنها طلب مجالی کرد و به دنیای واقعی برگشت ..
هر روز صبح با یاد تو از خواب بر می خیزم به آینده های دور فکر می کنم به سر انجام کاری که شاید از هم اکنون نا معلوم باشد ..
به نگاه های آمیخته به جنون مردمی فکر میکنم که دنیا را مکانی می بینند برای ارضای غرائز حیوانیشان ....
به نگاه  های دخترک معصومی که عاجزانه تقاضا می کرد :آقا یه آدامس بخر...
و همچنان جریان سیال زندگی ادامه دارد ..
به عشق های پوشالی و دروغین که حاصلی جز خیانت در بر ندارد و انگیزه های شهوانی بر انگیزه های انسانی آن غلبه کرده است فکر می کنم ...
و به سر انجام این نا کجا آبادی می اندیشم که پایانی خوش را بر آن متصور نیستم و می دانم که زندگی چیزی به جز این نیست .....
زندگی ما معنا و مفهوم اصلی خویش را از دست داده است و تکرار و تکرار است که از پی هم روانند ....
و هرگز طعنه های معنی دار را فراموش نکن ...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد