داداشم علی ۲۰۰۰ عزادار شد

انا الله الیه الراجعون
از دست رفتن ...
۱ - کارت تصویر و گرافیک
۲- فن سی پی یو
۳- پاور اصلی دستگاه
را به دوست عزیم داش علی تسلیت عرض می نماییم اما ما وقع...
داشم امروز یه رایتر گرفت البته داشت ولی عوض کرد ما هم خواستیم در نقش مهندس ظاهر شیمو بریم واسش وصل کنیم ..
آقا جاتون خالی رفتیم خونشون و اول در نقش ناهار ظاهر شدیم ..
بازم جاتون خالی چه پلو مرغی بود ..
ای ول مرامو معرفت ..
مامان جون چه مرامی گذاشته بوووووووووووووووووود
بعد از ناهار نوبت این رسید که بزنیم تو کار وصل کردن رایتر ..
کیس و باز کردیمو سی دی رامو در اوردیم و رایتر و گذاشتیم جاش و بستیمو کیسو روشن کردیم چشمتون روز بد نبینه دیدیم چه بوهای خوبی از تو کیس در می آد البته اینو بهش میگن بوی سوختنی ولی ما به روی خودمون نیاوردیم و گفتیم که بابا وسیله نو که وصل کنی همچین بوها رو میده بعد یه هو دیدیم ویندوزم پشم شد و رفت واسه خودش ..
ای بابا حالا خر بیارو باقالی بار کن ..
یه کم که گذشت گفتیم بابا بیخیال شیم ببریم شرکت این که گارانتی داره بعد داشم گفت نه بابا گارانتی یه ساله بود و تموم شده گفتم حالا واقعا خر بیارو باقالی بار کن ..
بیخیل کیس شدیمو گفتیم داش علی تو زندگی مهمترین چیز سلامتی آدمه ...
اون بنده خدا هم که دیگه از سر رفاقت هیچ حرفی نزد ..
ای ول مرام ...
بعد شروع کردیم راجع به کفتر بازی صحبت کردن و این بحثا که کی کفتر کیه این کفتر واسه کیه از اینا..
که به نتایج شگفت اوری دست پیدا کردیمو دیدم تو شهرمون چه قدر کفتر باز داریمو خودمون خبر نداریم ..
آخ چه کفتر بازایی!!!!
خلاصه رفتیم تو کار عشق و عاشقی و دیدم اووووووووو این داشم علی که از من عاشق تره ... یه کیسه گونی نامه های عاشقانه در آورد چه نامه های ...
آدم که اینارو میخوند واقعا اشکش در میومد ..
منم نشستم و واسه داشم یه لیتری اشک ریختمو در فراغ یاران دلسوخته چند ... به سلامتی ...
ای ول بازم مرامو معرفت ..
ساعت ۶ شدو زدیم از خونه بیرون و در نقش کافی نت ظاهر شدیم قبل از شرکت ..
خلاصه یه ربی با دو تا دختر بغل دستیمون چت کردیمو دیدم که ای بابا مخ اونا از ما بیشتر ۳ کار میکنه ...
در ضمن اینو بگم که اونا رو من نمشناختم یه هو چشمم به آی دی هاشون خوردو شیطون گولمون زدو ما هم یه پی ام دادیمو البته در نقش ناشناس دیدیم ای بابا اینا منتظر یکی بودن که با هاشون درد و دل کنه ما هم شروع کردیم ... گفتن ..
آخر سر هم که می خواستم بلند شو تو پی ام گفت حاج خانوم بسه این قدر تو کافی نت نشینین واسه روحیه لطیفتون خوب نیست و کار ندارین .. من رفتم ...!!!
تازه اونجا بود که باید قیافه های سرخ آلود اونا رو میدیدین که سرو انداخته بودن پایینو زیر چشمی ..
آخه کار تو چت داشت به جاهای باریک میکشید که ما کشیدیم بیرون ...
بلند شدیم و در نقش شرکت ظاهر شدیمو با کیس زیر بغل اومدیم شرکت که بعد از چند دقیقه متوجه شدیم که ...
کیس رفته داشم واسه خودش یعنی چی ..یعنی به فاک رفته ..
که اونارو بعدن از داشم علی خصوصی بپرسین که واستون با جون و دل توضیح میده
خلاصش کنم داشم یه ۱۰۰ چوبی امروز باید صدقه میداد که ندادو این اتفاق افتاد ..
در ضمن آی دی داشم اینه ali2000200300@yahoo.com
به هش از طرف منم تسلیت بگین
عجب گندی زدم من امروز البته شماها به روی خودتون نیارین !!!!؟؟؟؟!!!!؟؟؟؟؟
نظرات 7 + ارسال نظر
ایات شیطانی شنبه 29 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 08:48 ب.ظ http://ayatesheytani.blogspot.com

برای اگاهی از دروغهای محمد و اسلام! به وبلاگ ما بیایید

ارتا یکشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 08:15 ق.ظ

ای دی علی را دادی تسلیت بفرستیم.
یا بهش بگیم کار را به کاردان بسپار

نیما یکشنبه 30 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 09:11 ق.ظ

باز اومد این پسره بابا تو دیگه سن و سالی ازت گذشته

سروش دوشنبه 31 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 11:26 ب.ظ

سلام به همه شما عزیزان من تازه کارم منو راهنما ئی کنید
متشکر منتظر پیغاماتو نم

علی۲۰۰۰ جمعه 4 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 02:21 ق.ظ

بابا جون سهیل
اگه مادر بوردم هم می رفت سهیل الان زنده نبود
انقدر بیچاره سهیل ترسیده بود که اگه من بی خیالش نمی کردم دق می کرد

داداش علی جون چهارشنبه 9 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 08:59 ق.ظ

بابا سهیل با داداشم چی کار کردی مثلا رفتی ردیفش کنی ریدی!!!!!!!!! نکن باباجان این کارارو بزرگ شدی دیگه:ی

شقشسا دوشنبه 21 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 03:22 ب.ظ http://-arash-.persianblog.com

khely radife dastetd dard nakon omid varam movafag bashy

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد