چرا فکر کردی به جز من یکی دیگه لایقت بود ...
رفتی و از من گرفتی اون نگاه عاشق تو ..
حالا من تنها نشستم با نوای بی نوایی ...
تک و تنها توی این غربت سنگی ..
می دونم بر نمی گردی ..
شدی همرنگ دو رنگی ...
همه زندگی من اون نگاه عاشقت بود ...حالا من تنها نشستم با نوای بی نوائی......
آره زندگی همینه داداشی ...همش بی وفائی و نامردی ...
شده به مولا عینهو فیلمهای فردین




اولش فکر نمی کردم که دلم رو برده باشه ..
یا دلم گول چشای روشنش رو خورده باشه
اما نه گذشت و دیدم دل من دیوونه تر شد ..
به تو گفتم و دل ...
آخ که چه لذتی داره ناز چشای تو رو کشیدن ....


یاد حرفای قشنگت منو رها نمی کنه ..
توی کوچه های غربت حتی دنبالم نگشتی ....
ای روزگار تو چه کردی با ما .... که نشستیم اینجا و اینارو می فرستیم بالا

بین منو تو فاصله غوغا می کنه...
تو منو گذاشتی و رفتی تو این روزگار وحشی .....

داشتم به این فکر می کردم که آخه وا داریم به کجا می ریم ..
هر چی فکر کردم به نتیجه ای نرسیدم آخه نه اینم شد کار ....
خوب بالاخره ما هم پس از مدتها دستمون واسه نوشتن یه حالی گرفت آخه چند وقتی بود اصلا حس و حال نوشتن رو نداشتم نمیدونم چه مرگم شده بود به هر حال این از اثرات گشتن با داش علی مونه !! 
به هر حال امروز از اون روزائی که به قول داش علی مون خیلی خوشیم ..
داش علی غلامم .
در اینجا از یکی از اساتید تریپ عاشق شو بعد .. داش محسن فقید و مدالظله و جانم فداش تشکر و قدر دانی خالصانه به جهت همکاری محترمانه ای که در ظهر روز جمعه و روز چهل و هشتم با ما داشتن صمیمانه تشکر و قدر دانی می نمایم انشاالله که همیشه در کار مفیدی که پیشه کرده اند موفق و موئد باشند باشد که خداوند متعال همواره ایشان را در پناه خویش نگه دارند.
والسلام و علیکم و رحمت الله و برکاته
مورخه سنه ۱۹/۱/۱۳۸۴
در ساعت ۳ بعد از ظهر جمعه.