توجه!

سلام
خدمت دوستان عزیزم
بنا به در خواست جمع کثیری از دوستان ما بنا رو بر این گذاشتیم که یه سری آموزشهای حضوری و خصوصی برای دوستان عزیز که مایل هستند و می خواهند با نرم افزارهای خاص آشنا شند و کار کردن با اونا رو یاد بگیرند در نظر بگیریم مثلا نرم افزارهای هک(netbus , sub7 ....) وانواع بوترها و کرکر ها و جستجو در اینترنت برای مطالب خاص و سایر موارد که به درد دوستان عزیز چت باز مون می خوره!
البته هر کدام از دوستان عزیز گرگانی خودم که مایل هستن می تونن به من pm بدن و در باره موضوع با هم صحبت کنیم و آشنا شیم
ما در خدمت تمام دوستان عزیزمون هستیم
فقط یک نکته که مسئولیت و عواقب کارهای بعدی شما به عهده خود شما می باشد و ما هیچ گونه مسئولیتی در این باره بر عهده نمیگیریم!
هر کدام از دوستان که مایل هستن pm بدم مشکل شون رو رفع کنیم
قربون شما سهیل(kafi_net )

بگو دوستت دارم را.......بگو

سلام
به تنهایی پرواز سلام کن زندگی را
 و با عشق لحظه لحظه خواستن را
زمزمه کن
که فردا دیر است برای حسرت خوردن امروز
بگو با پروانه ها راز دلت را
بگو از چه می ترسی ؟
بگو
دوستت دارم را 

   

عجب شبی بود!!

سلام بابا !
عجب بارونی می بارید امشب وای وای وای .....
ما که آخر مرام و معرفت بودیم گفتیم معرفت به خرج بدیم این داشمون فرامرزو که لینکش این بغل هستش رو برسونیم در خونشون
خلاصه ساعت ۹.۳۰ بود که از خونه بچه ها اومدیم بیرون بعد یه هو همدیگه رو نیگاه کردیم با هم گفتیم بابا خوب حالا پول نداریم و وضعیت مالی خیط در حد فوق دکترا چه جوری بریم خونه؟!؟!؟! کل دارایی ما ۱۵۰ تومان بود آخه آدم بره به کی بگه دو تا آدم گنده رو هم ۱۵۰ تومن پول داشته باشن !!!حالا خونه کجا بود ما باید از کجا به کجا می رفتیم باید از پل گلها میو مدیم گرگان جدید!! گفتیم برار حسش هست پیاده گز کنیم داشمم گفت همه مدله پاتم برار !!!
گفتم برار پس بریم که هوابد بویی می ده  الانه که باران بیاد ..
راه افتادیم  و ما هم که عشق جوادیم شروع کردیم یه دهن جواد یساری خوندیم :
آیا میشه روزی کناره بستر من ... با عشوه و زاری سر به سینه من ..........  
از باغ لبونت ...... آنگه کنی پرپر ..بریزی رو ی دامن..
به آخراش که رسیدیم دیدم هوا داره کمکم بارونی میشه
ما هم که دو تا عاشق در بدر بودیم حسابی رفته بودیم تو حس !!فرامرز که عاشق و منم که عاشقم اما نمی دونم عاشق کی؟؟
دم دمای تالار رسیده بودیم  همچین رفته بودیم تو حس که نفهمیدیم کی رسیدیم اینجا !!
 جان تو اصلا یک حس و حالی به همون دست داده بود که گفتم برار پایه هستی پیاده تا تهران بریم و برگردیم !!
خلاصه رسیدیم به در خونه فرامرز و آقا رو تحویل مامان وبابا دادیم و حرکت کردیم به سمت خونه که یهو بارون گرفت اوه اوه....
اینجا بود که از روی مرام و معرفت تمام فحشای عالم رو نثار داشم فرامرز کردم که منو پیاده تا در خونشون کشوند و از اونجا باز من یه دور شمسی قمری زدم و برگشتم خونه ؟؟
حالا رسیدم خونه مادره میگه : (با جیغ) پدر سگ هیچی ندار بدو برو تو حموم الان سر ما می خوری الهی جیز جیگر بگیری (با لهجه اصیل گرگانی)ما هم از همون دم در حیاط لباسها رو یکی یکی کندیم تا در حمام که رسیدم دیگه استریپ تیز بودم  
حالا رفتیم تو حمام باز دوباره عشق خوندن ما رو گرفته بود شروع کردم به خوندن ؟؟؟
به به چه صدایی ...صدایی به وسعت دریا هاااااااا
حق منو خوردن اینو مامانم به من میگه
واقعا که !!
الانم که دارم اینا رو واسه شما می نویسم فکر کنم هاهاهاها پیشتههههه
خوب دیگه بیشتر از این نمی تونم بنویسم چون اکانت اینترنت ندارم و الانه که دی سه شم تا نمردم اینا رو آپ لود کنم تا بعد....