داستان زندگی!!!

خوب
داستان ما تازه داره شروع میشه میرسیم به جاهای جالب پدیده چت در گرگان !!!
امروز می خوام یکی رو بهتون معرفی کنم  که واسه خودش اعجوبه ای!!
گفتن که : این بشر در شکم مادر در حال چت کردن بود که تلفن زنگ زد و آقا دیسکانکت شدو  به دنیا اومد ! پدر نام ابراهیم را برای فرزند برگزید اما چند صباحی بعد به ابی معروف شد زیرا ملت ایران عادت ندارن اسم بچه ها شونو درست صدا کنن البته این به اونجایی ربط داره که همش در حال سوختنه .....
خوب داشتیم میگفتیم  آقا پسر گل قصه ما کم کم بزرگ شدو باباش واسش یه کامپیوتر خرید تا باهاش بازی کنه !!! اما از بد قصه یه روز داشت از جلو یه کافی نت  رد می شد که یهو چشمش افتاد به یه پسر و دختر که دارن تو کافی نت دل می دن و قلوه می گیرن اینجا بود که شاخکاش به کار افتادو گفت : چرا ما از این دنیا بی بهره بمونیم ؟؟!!!
جلدی می پره تو کافی نتو یه کارت ۵ ساعته می خره و داستان زندگی شروع میشه!!
پسره داستان ما سریع میاد خونه و شروع می کنه به دانلود مسنجر یه ID میسازه به اسم
scorpions_king7  
این آقا کوچولوی داستان ما خیلی تریپش عشقی !!
این قدر فداکاره که حاضر یه نفری ماشین ۴ تا دختر و در آن واحد پنچر گیری کنه؟ 
خم به ابرو نیاره در ضمن زاپاس رو هم خودش از جای دیگه قرض کنه و بده ببرن واسه رضای خدا!!
خب رسیدیم به اینجا که داشمون شب ها تو روم بد جوری کل کل میکرد  
خلاصه با همه ور میرفت تا اینکه یکی پیدا شده این آقا رو شوتش کرد از روم بیرون
اینجا بود که این داشمون رفت تو فکر گفت:مشنگ !! کامپیوتر که همش چت کردن نیست یه خورده برو بوت و هک یاد بگیر واسه آیندت خوبه کم نمیاری!! 
این داشمون دست به کار میشه و میره تهران cd sub7 و hack  میخره دونه ای ۴۰۰۰ تومان
(آخه بهش گفتن آخرین ورژن) میاد گرگان تا رزم رستم و اسفندیار شروع بشه!!۱
روز اول که میشه شروع میکنه کل کل با sorosh_divoneh  خلاصه می افتن به جون هم و هی این تالک میگیره قفل میکنه هی اون!!خلاصه ما آخر نفهمیدیم تالک دست اینه یا اون !!!۱
در ضمن قابل توجه بچه های روم گرگان!!!!
 صدای این آقا ابی داستانه ما عینهو ALEX و شبا واسه روم آهنگای این خواننده فقیدو می خونه
بچه ها شرمنده من دیگه بیشتر از این توضیح نمیدم خودتون برین تحقیق!!
داستان بعدی رو داشم سروش داشته باش واسه یو می سرایم از ته دل!
فعلن بای