شعرهای عاشقانه دوای درد منستکاش میدانستی چه می خواهمدختری کنار رودخانه به من نگریستناگهان قلبم لرزیدبه او نگریستمعشق در قلبم لانه کردبه طرفم آمدزبانم بند آمدناگهان بوسه ای بر لبم کردنمی دانم چه شددقایقی بعد گریه کنان رفتگفت من باردار شدم.