حسرت

روزی آمدی نگاهم کردی نگاهت کردم بغضی فرو خفته را در چشمانت دیدم مرا به یاد آن چیزی انداختی که از دست دادم ..

حسرت چاره کار ما نیست این سرنوشت است که این گونه با ما بازی می کند ..

تقدیر تیری است که در قلب ما نشسته است ..

چرا چنین شد ......

جوابش را هرگز پیدا نکردم ؟؟؟؟

نظرات 2 + ارسال نظر
مهام یکشنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 02:20 ب.ظ http://maham.blogfa.com

کاشکی می شد همه عاشق می شدن و لیاقته حفظ کردنش و داشتن .خیلی خوشحالم کردید بازم بهم سر بزنید از تنهایی در میام

مازیار یکشنبه 10 اردیبهشت‌ماه سال 1385 ساعت 08:36 ب.ظ http://future2010.blogsky.com

سلام سهیل جان خوشحالم که دوباره می نویسی .
جوابش رو هیچکس نمیداند.
یا علی جوون
خیلی خوشحالم کردی
موفق باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد