روزی آمدی نگاهم کردی نگاهت کردم بغضی فرو خفته را در چشمانت دیدم مرا به یاد آن چیزی انداختی که از دست دادم ..
حسرت چاره کار ما نیست این سرنوشت است که این گونه با ما بازی می کند ..
تقدیر تیری است که در قلب ما نشسته است ..
چرا چنین شد ......
جوابش را هرگز پیدا نکردم ؟؟؟؟
کاشکی می شد همه عاشق می شدن و لیاقته حفظ کردنش و داشتن .خیلی خوشحالم کردید بازم بهم سر بزنید از تنهایی در میام
سلام سهیل جان خوشحالم که دوباره می نویسی .
جوابش رو هیچکس نمیداند.
یا علی جوون
خیلی خوشحالم کردی
موفق باشی