آها حالا حالا ها جا داری اما خودت نمیدونی حالا هی من بهت بگم اما تو قبول نکن خود دانی و اون ...........

نظرات 3 + ارسال نظر
صدف پنج‌شنبه 17 دی‌ماه سال 1383 ساعت 01:57 ق.ظ http://tanhaeshghebaraniam.persianblog.com

جماعتی عشق را آبی می دانند

همرنگ دریا و آسمان

و عده ای سبز

که رنگ زندگیست و رنگ بهار

و مردمی که اسب رویاهایشان سپید است

عشق را همرنگ برفهای بکر کوهستان می دانند

و آنان که آس دلشان با دو پیک بلند شده است

همرنگ شرابها و پرده های مخملین ، سرخ فامش می خوانند

شاعر اما معتقد است

عشق سیاه است

چرا که بارها آن را در عمق چشم های

معشوقه اش دیده است

سارا شنبه 26 دی‌ماه سال 1383 ساعت 03:35 ب.ظ http://FARASOLOVE.BLOGSKY.COM



به کدامین گناه مرا

به انتظار

محکوم می کنی ‏

قاضی سرنوشت من ،

نمی شود با طناب دار فراموشی ات

مرا بمیرانی؟

من رعشه های مرگ را

به تازیانه های انتظار

ترجیح می دهم .

سورنا شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1383 ساعت 04:04 ق.ظ

دیوانگی حس قریبیست اول میترسی ولی بعد میبینی یک دنیا آدم مثل خودتند خوشحالی dar zemn dyvoonehha yeh kam sadeh tar benevisid

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد