دنبال کدوم دیاری آخه با این اسب چوبی...
با توام ای که توفکرت...........
رهسپار فتح قلب ماه پیشونی طلسمی
توی دستای نجیبت عکس ماه پیشونی داری...
ماه پیشونی تو قصه فکر بیداری تو خوابه....
خورشید هفت آسمون نیست عکس خورشید توی آبه
از خواب قصه بلند شو اسب چوبیتو رها کن
ماه پیشونی مال قصه هست مرد من منو صدا کن...........





تا یه روز تو اومدی بی خستگی
با یه خورجین قدیمی قشنگ.....
با تو یه تبر بود با اهرم سنگ.....
من به فکر خستگی پر پرنده هام تو بزن تبر بزن
من به فکر غربت مسافرام آخرین ضربه رو محکم تر بزن

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 2 مرداد‌ماه سال 1383 ساعت 02:07 ق.ظ http://4148.persianblog.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد