آدما

همیشه یه سری خاطره دارین که با این خاطرات حال می کنین ولی یه روزی این خاطره ها هم 
از ذهنهای ضعیفتون و ضعیفمون پاک میشن و این به خاطر جبر زمونه است که همه ما یه جوری در گیر اونیم......

  عجب رسمیه رسم زمونه
قصه برگ و باد  خزونه  میرن آدما‚ از اونا  فقط  خاطره هاشون  به جا می مونه کجاست  اون کوچه ‚ چی شد  اون خونه  آدماش  کجان  خدا می دونه   بوته ی  یاس  باباجون  هنوز  گوشه ی  باغچه  توی  گلدون   عطرش  پیچیده  تا  هفت  تا خونه  خودش  کجاهاست  خدا می دونه  میرن آدما ‚ از اونا  فقط  خاطره هاشون به جا می مونه   تسبیح  و مهر بی بی جون هنوز گوشه ی  طاقچه  توی ایوونه  خودش  کجاهاست  خدا می دونه خودش  کجاهاست  خدا می دونه میرن آدما از اونا فقط  خاطره هاشون به جا می مونه پرسید  زیر لب یکی با حسرت   پرسید  زیر لب یکی با حسرت  از ماها  بعد ها چه یادگاری  می خواد  بمونه  خدا می دونه  میرن آدما  از اونا فقط  خاطره هاشون  به جا می مونه  میرن آدما  از اونا فقط  خاطره هاشون  به جا می مونه

نظرات 1 + ارسال نظر
امین سه‌شنبه 6 آبان‌ماه سال 1382 ساعت 08:14 ب.ظ http://aminbabaei2003.persianblog.com

سلام: منم این مصیبت را تسلیت می گویم!! واقعا که انسانها میرن وخاطره هاشون می مونه!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد